دل گفته ها

متن مرتبط با «افسوس» در سایت دل گفته ها نوشته شده است

اینجا ونیز (ایتالیا 12): ایکا روما 2022:  پل افسوس

  • چهار مرد جنگل نشین اکوادور با چشمان متعجب چشم به دهان پیرمرد دوخته بودند و از شنیدن هر چیزی در مورد شهرها، مردم و اشیای جدید در دنیا که پیرمرد از لابلای کتابها می‌خواند تعجبشان دو چندان می‌شد اما آن‌ها را باورپذیر می‌یافتند. اما جایی به اسم "ونیز" به هیچ وجه برایشان قابل هضم نبود. جایی که خانه‌ها لابلای آب‌ها ساخته شده و مردم به جای درشکه و گاری از قایق و کرجی برای اینطرف و آن طرف رفتن استفاده می‌کردند. لویس سپولودا در کتاب مختصر اما بسیار زیبای "پیرمردی که داستان‌های عاشقانه می‌خواند" چنین توصیفی از ونیز می‌کند. راستش را بخواهید تا خودم ندیده بودم باورش و تصورش برای خود من هم سخت بود. اما ونیز با تمام حقیقتِ متفاوت از همه جهانش، با بوی دریا و میگوی سوخاری در ریه‌هایمان و موسیقی و قهقه های شبانه و کافه های همیشه مشغولش، تجسمی واقعی یافته است. شب ونیز را در هیاهوی خنده‌ها و موسیقی کوچه های تنگ شهری ساحلی آمیخته با بوی ماهی و نمک دریا به صبح می‌رسانیم. هوای نمور هتل که فاصله ای 100 متری تا ساحل اقیانوس دارد، به سردی می‌زند و کسی فکر نمی‌کند که این شبهای خنک، روزهای داغی در پی داشته باشد.روز جمعه 1 مهرماه 1401 می‌شود و دل توی دلمان نیست که ونیز را سیاحت کنیم. آب و غذا و امکانات دیگر بر می‌داریم و راه می‌افتیم. کافه‌ها تک و توک باز هستند که با منوی صبحانه بر روی چار پایه‌ها و بوی دلپذیر قهوه، مسافران را دعوت می‌کنند. برخی مغازه‌ها هم باز کرده‌اند که در اغلب آن‌ها فروشنده های بنگلادشی مشغول به کار هستند و در این موقع صبح اغلب صدای قرآن از مغازه‌هایشان می‌آید. دین مشترک با بنگلادشی‌ها خیلی احساس خوبی بهشان می‌دهد. آنقدر که یک یورو روی چند مگنت یادگاری از ونیز تخفیف می‌دهد.کوچه به ک, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها