دسته دسته، دختر و پسرهای سرخوش یا پریشان، دست در دست یا سر بر شانه یا دست در کمر هم، در خیابانها جولان می دهند. یک طرف عده ای دارند آواز می خوانند و یکی هم نشسته روی زمین. طرف دیگر چند نفر با موهای بلند و لباسهای عجیب و غریب دارند می رقصند. یک دو نفر به دور از هیاهو گوشه خلوتی گیر آورده اند و تکیه به دیوار نشسته و به یک خلسه عرفانی فرو رفته اند. بعضی جاها هم یکی دو نفر دراز به دراز روی سکو یا گوشه ایستگاه افتاده اند و به مراحل بالایی سرخوش رسیده اند. یک ایستگاه آن طرف تر، وقتی در قطار باز می شود، چهار پنج دختر و پسر بلوند و خوش تیپ می آیند تو در حالی که دو نفرشان زیر بغل یکی دیگر را گرفته اند و به سختی می اندازندش روی صندلی. خودشان که مثلا نقش مراقب و پرستار را دارند هم چندان حال خوبی ندارند. اما صدای هلهله و شادی و زمزمه کمابیش به گوش می رسد. و این سوال همچنان در ذهنم جولان می دهد که اینها چه احساسی را تجربه می کنند که برای بی تجربه هایی مثل ما غریب و دور از زیست جهان آشنایمان است؟وقتی با چنین منظره ای در ایستگاه قطار مورد استقبال واقع شوی، برایت سوال پیش می آید که ماجرا چیست؟ رویا که این موقع شب یعنی ساعت 8 با دو چتر یدکی در دست به ایستگاه قطار مونیخ برای استقبال از ما آمده، میگوید "اکتبر فست" یا جشنواره آبجو معروف منطقه باواریا است که هر ساله اواخر سپتامبر و اوائل اکتبر (17 سپتامبر تا 3 اکتبر) برگزار می شود. این جشن یکی از هیجان انگیزترین و قدیمی ترین جشنهای دنیا است که از 1810 برگزار می شود. حالا روز شنبه 24 سپتامبر (2 مهر 1401) است و ما از ایتالیا آمده ایم و یک همرخدادی جالبی را متوجه شدیم یعنی "تعطیلات ایتالیایی". مردمان خوش گذران و باحال ایتالیا خیلی به این جشنواره مو, ...ادامه مطلب
وقتی چشم لوکا پاگورو در کارتن زیبای "لوکا" به موتور وسپای قرمز براق میافتد دلش چنان میرود که مسیر زندگیاش به ماجراهای مفصلی برای رسیدن به این موتور دردانه و نماد ایتالیا کج میشود. حالا مثل لوکا چشم میچرخانم و هر جای شهر وسپاهایی در رنگ و مدلهای مختلف میبینم با این تفاوت که وقتی رد میشوند موهای افراشته در بادی را از زیر کلاه کاسکت میبینم که نشان میدهد این موتور، بر خلاف سایر موتورها که خیلی مردانه است، چهرهای زنانه دارد. موتورهای خفن دیگری از بیام و تا یاماها و... هم دیده میشوند اما وسپاست که نماد ایتالیا به شمار میآید. جالب است که برخلاف سایر شهرهای اروپایی چندان خبری از دوچرخه نیست. اسکوترهای برقی با سرعت حرکت میکنند و حالی بهتر از دوچرخه دارند. در کنار متروی شهر رم که چهار خط اصلی دارد، اتوبوسهای فراوانی در شهر میچرخند و تکمیل کننده حلقه حمل و نقل عمومی، تراموا است که در مسیرهای کوتاهتر و بیشتر در مرکز شهر مورد استفاده قرار میگیرد. ایستگاههای زیادی را باید ببینیم اما وقت خیلی کم است. از بین همه جاهایی که باید ببینیم، اولویت را به واتیکان میدهیم. آخر خیلی جالب است که یک کشور در دل شهری جا شده باشد و با اینکه فقط حدود 1000 نفر جمعیت دارد و 44 صدم کیلومتر، برای خودش تشکیلات کشوری داشته باشد و در عین حال برای جهانی تصمیم بگیرد. درست است که کلیسای اصلی کاتولیک است اما تصمیماتش به نوعی بر همه جهان تأثیر میگذارد. دولتشهر واتیکان، یک پادشاهی مطلقه است و رهبر کاتولیکهای جهان در آن اقامت دارد. این دولتشهر، زندان ندارد اما ارتش مستقلی با لباسهای رنگین خاص دارد که قد همه آنها بیشتر از 174 سانتیمتر است و در جلوی کلیسای سیستین که مراسم تحویل پست را انجام میدادند , ...ادامه مطلب
به کرونا که فکر میکنم نمیانم چرا همهاش این آهنگ کوچه بازاری با ترجیعبند "بدنام برو از همه دور شو" میچرخد توی سرم. اگر چه آدم موقعیتی نوشتن نیستم و خیلی جوگیر نمیشوم. اما این یکی فرق میکند. شاید ه, ...ادامه مطلب
امشب که قرار بود مطالب دیروز را تکمیل کنم و امروز را هم اضافه کنم، به خاطر نوشتن مطلبی که خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در مورد ایفلا خواسته بود عقب افتاد. حالا ببینم این نصف شبی تا کجا جان خواهم داشت و, ...ادامه مطلب
همیشه وقتی که سال تمام میشود آدم احساس میکند که زندگی یک پله به جلو خزیده است. باید هم چنین باشد. این ساختار طبیعت و ذات انسانی است. همیشه رو به جلو و پیشرفت و رشد و توسعه؛ اما خیلی وقتها هم هست که, ...ادامه مطلب
راس ساعت 11.53 دقیقه به ایستگاه مرکزی قطار ورشو رسیدم و با اینکه با گوگل مپ قبلا چک کرده بودیم ولی پیدا کردن ایستگاه اتوبوس در بین شلوغی زیاد ورشو و مردم عجول پایتخت نشین خیلی سخت بود. ضمن اینکه، به نسبت ورتسلا مردم کمتری زبان انگلیسی می دانستند. خلاصه اتوبوس 160 را پیدا کرده و سوار شدیم و با اینکه خودمان ایستگاه دیگری مد نظرمان بود، با راهنمایی یک نفر در ایستگاهی پیاده شدیم که چندان گزینه مناسبی ,اینجا,ورشو,ایفلا,کلید,دوچرخه ...ادامه مطلب
همین که ایمیلی میرسید و فکر میکردم از هند است – اگر مطلب ویژهای نبود – بلافاصله حذفش میکردم. یعنی کلا پرونده هند در ذهنم بسته شده بود. نه اینکه هند جای بدی باشد. هند از آن جاهایی است که چندین و چند بار میشود آن را دید و باز هم چیزهای جدیدی برای دیدن داشته باشد. کما اینکه در صف ویزا خانم و آقای جوانی آمده بودند که میخواستند برای یک ماه به هند بروند و از شمال تا جنوب آن را شهر به شهر سیاحت کنند. اما عمر زندگی ما کوتاه است و دیدنی های جهان بسیار. ترجیح میدادم در این فرصت اندکی که در اختیارم هست، تا جایی که ممکن است جاهای جدیدتر جهان را ببینم. سال گذشته برای کنفرانس کولنت 2015 در هند و دهلی,اینجا,دهلی,هندوستان,کنفرانس,ميمونها,بايد,ترسيد ...ادامه مطلب
با تجربه متروبازی فرانسه و آلمان، دیگر اینجا اعتماد به نفس کامل داشتیم که به راحتی بتوانیم از مترو استفاده کنیم. سال گذشته آن را خیلی جدی نگرفته و مانند توریستهای اتوکشیده یا جایی نمی رفتیم یا با تاکسی (همان کب) با هزینه گران چند جایی را می دیدیم. اما همان یکشنبه برای رفتن به چندی چوک (در اصل چندنی چوک نوشته می شود) کارت مترو ابتیاع کردیم به مبلغ 150 روپیه (50 روپیه برای خود کارت و 100 روپیه شارژ) و دلمان سوخت که چرا کارتهای متروی پارسال را به رایگان به راننده ها دادیم. برنامه امروز دیدار از قطب منار بود. با مترو رفتیم ایستگاه "دهلی نو" و با ریکشا خودمان را رساندیم به قطب منار. در بین راه آقای,اینجا,دهلی,هندوستان,کنفرانس,نالد,ماسالایی ...ادامه مطلب
همان دیروز صبح (دوشنبه 14 فروردین 1396) که دکتر پی کی جین را ملاقات کردیم و حرف برنامه هایمان در هند شد، گفت که دکتر برند ماکشفلد (از بزرگان و خوبای آلمان) برنامه دارند که بروند آگرا و تاج محل را ببینند و من برایشان ماشین گرفته ام (پی کی جین مردی برای تمامی هماهنگی هاست. هر چیزی را درست و حسابی هماهنگ می کند و مشکلات را حل می کند). و همانجا ایمیل داد به جناب ماکشفلد که اگر مایل است ما هم همسفر آنها بشویم. اما چیزی گفت که ما نزدیک بود شاخ در بیاوریم. اینکه تاکسی برای ساعت 2 و نیم نصف شب هماهنگ شده است و آنها مایلند که طلوع خورشید را در تاج محل ببینند. شب هم خبر تائید سفر را در واتس آپ داد (آخر ,اینجا,دهلی,هندوستان,کنفرانس,شاه,جهان,خانوم,عشقش ...ادامه مطلب
همین که نشستیم توی هواپیما برای برگشت، آنقدر خسته بودیم که به سرعت خوابمان برد. یکی دو ساعت بعد سرو صدا شد برای پذیرایی. بیدار شدیم و ساعت 2 و نیم نصف شب چیزی خوردیم. من دیگر خوابم نبرد و رفتم ته هواپیما که خالی بود و نشستم و این مطلب را نوشتم. امیدوارم که بتوانم بقیه سفرنامه را هم سرفرصتی بنویسم. دیدنی ها و گفتنی های هند تمامی ندارد. (چهارشنبه 23 فروردین 1396. ساعت 3 صبح) ******** صبح چهارشنبه 15 فروردین رسیده است. طبق برنامه ریزی قبلی قرار بود که بعد از ظهر امروز حرکت کنیم به سمت محالی که منطقه ای در کنار شهر چندیگر و در ایالت پنجاب هند است. اما صبح امروز جناب پی کی جین تصمیم گرفته بود که از,اینجا,دهلی,هندوستان,کنفرانس,قابلیتهای,ایران,تخمه,شکنی ...ادامه مطلب
چکیده ای از متن پست های سالگرد دل گفتهها در سال های 1386- 1395 (آزادمهر دانش فاطمیه) دو سال سربازی، سی سال خاطره باز هم رسیدیم به سالگرد تولد دلگفتهها. در یک سال گذشته هم خیلیها همراه ما بودند و اگر چه بعضیها معتقدند که وبلاگ مرده و چیزهای بهتر از آن آمده، اما ما همچنان به این سرای احساس و رفاقت وفاداریم و دست از آن بر نمیداریم. 9 سال گذشته و دارد پا در 10 سالگی میگذارد. خوشحالم که پاتوقی برای دوستان همدل و رفقای با مرام و وفادار بوده و امید دارم که سالیان درازی بتوانیم اینجا کنار هم نفس بکشیم. به همین مناسبت، موضوع سربازی را برای این پست برگزیدهام که برای هر کسی میتواند دنیای ویژه,چیزی,مابین,سیر,ساله,شراب,ساله ...ادامه مطلب
باز هم رسیدیم به سالگرد تولد دلگفتهها. در یک سال گذشته هم خیلیها همراه ما بودند و اگر چه بعضیها معتقدند که وبلاگ مرده و چیزهای بهتر از آن آمده، اما ما همچنان به این سرای احساس و رفاقت وفاداریم و دست از آن بر نمیداریم. 9 سال گذشته و دارد پا در 10 سالگی میگذارد. خوشحالم که پاتوقی برای دوستان همدل و رفقای با مرام و وفادار بوده و امید دارم که سالیان درازی بتوانیم اینجا کنار هم نفس بکشیم. به همین مناسبت، موضوع سربازی را برای این پست برگزیدهام که برای هر کسی میتواند دنیای ویژهای از خاطرات و دوستیها باشد. *********** لطیفهای ظریف هست که میگوید: "فق,دو سال سربازی و خیانت,دو سال سربازی و خیانت عشق,آهنگ دو سال سربازی,خرید بیمه دوسال سربازی,بیمه دو سال سربازی,دانلود دو سال سربازی و خیانت,دانلود آهنگ دو سال سربازی,حق بیمه دو سال سربازی ...ادامه مطلب