روز یکشنبه 29 مرداد 96 است. خستگی و خوابی سفر چنان بیهوشمان کرده بود که کلا فراموش کردیم صبح یکشنبه باید برای کارهای کنفرانس برویم. صبح با صدای زنگ در از خواب پریدیم و یادمان آمد که باید برای کنفرانس برویم. حاضر شدیم و رفتیم به ایستگاه اتوبوس و تراموا بدون اینکه بدانیم با کدام یا کجا باید برویم. البته قبل از سفر یک گروه در تلگرام درست کرده بودم و چند نفری را که میدانستیم حتما در سفر هستند عضو کردم و با هم تبادل اطلاعات میکردیم. خوشبختانه دوستان اطلاعاتی داده بودند که کدام خطها میرود به سمت سالن کنفرانس اما تا در موقعیت قرار نگیری چندان برایت معنادار نیست. مشکل دیگر این بود که اسم محل برگزاری را میدانستیم که سنینتال هال است اما هیچ نوشته ای یا تصویری از آن همراه نداشتیم و نمیشد دقیق برای مردم تلفظ کرد و راهنمایی خواست. این هم یک تجربه دیگر که حتما از اسامی و مسیرها و ... باید عکس گرفت یا نسخه چاپی به همراه داشت.
هر طور بود، با پرس و جو و آزمایش و خطا سوار تراموا شدیم. وروتسلا، مترو ندارد. در عوض تا بخواهی تراموا و اتوبوس دارد. خیابانهای شهر، به ویژه در مناطق مرکزی و تاریخی با اینکه خیلی باریک هستند، اما برای تردد تراموا و اتوبوس به خوبی آماده سازی شدهاند. اتوبوسها و ترامواها به همه جای شهر میروند و مشکلی در حمل و نقل وجود نخواهد داشت. به دلیل وجود رود اودرا در شهر، حتی قایقهای محدودی هم برای رفت و آمد روی رودخانه وجود دارند.
شهر وروتسلا، یک شهر-روستای کلاسیک اروپایی است. ساختمانهای قرون وسطایی و گوتیک فراوانی در شهر دیده میشود که در کنار سنگ فرشهای خیابان و کوچه پس کوچه های تنگ، زیبایی خاصی به شهر میدهند. همچنین، این شهر به عنوان مرکزی برای اتفاقات مهم لهستان به شمار میآید. برنامه های متنوع و فراوان فرهنگی، ورزشی، اقتصادی در شهر برگزار میشود.
این شهر در سال 2016 پایتخت فرهنگی اروپا شد و در سال 2017 هم پایتخت جهانی کتاب. الحق هم در زمینه کتاب خیلی وضعش خوب است. در مراکز عمومی و خرید، حتما شما با یک کتابفروشی برخورد میکنید. یکی از بزرگترین تابلوهای نصب شده در مراکز خرید تابلو کتابفروشی است که با عنوان Empik به چشم میخورد. کتابفروشی ها هم بزرگ و مفصل هستند و هم کتاب به حد وفور دارند و هم لوازم التحریر و چیزهای جانبی مرتبط با کتاب میفروشند. البته کتابها اغلب به زبان لهستانی است و کمتر به زبان انگلیسی و زبانهای دیگر. ترجمه بزرگترین آثار جهانی و به روز دنیا را به زبان لهستانی میشود در این کتابفروشی ها پیدا کرد. اتفاقا، سال 1394 و 1395 که درگیر پایتخت کتابی شهر نیشابور برای ایران بودیم، به همت دوستان دفتر برنامه ریزی فرهنگی ارشاد، کار مفصلی را برای نامزدی نیشابور به عنوان پایتخت جهانی کتاب کردیم که در رقابت با شهرهای بزرگ و پر برنامه ای مثل همین وروتسلا و کناکری (مغرب) شانس نیاورد.
در تراموا که بودیم دو نفر را دیدیم که کت و شلوار پوشیده بودند و در بین این همه آدم شلوارکی و آستین حلقه ای، تیپشان به چشم میآمد. کله سیاهی و ظاهرشان هیچ شکی نمیگذاشت که از ایران هستند. هنگام پیاده شدن، به یکی از آنها سلام کردم و متوجه شدم که از کتابخانه مجلس هستند. رئیس جدید کتابخانه مجلس و دو نفر همراه ایشان. صحبت کنان به محل برگزاری کنگره در سنیتنیال هال رفتیم. یک ساختمان مجلل، عظیم و زیبا که ورودی آن با گلهای زیبا و درخت و سبزه های تازه تزئین شده بود و در جای جای آن استخودوسهای رنگ پریده خودنمایی میکردند و عطر و بوی شهر را تازه نگه میداشتند.
در هیاهوی جمعیت راهمان را به سمت محل ثبت نام باز کردیم و فکر میکردیم الان با خیل عظیم و صف طویلی مواجه خواهیم شد. اما دیدیم که خیلی خلوت است و به سادگی امور ثبت نام را انجام میدهند. آنهایی که ثبت نام نهایی کرده و پرداخت کرده بودند خودشان با اسکنر بارکدخوان، کارهایشان را انجام میدادند و کارتشان حاضر میشد. ما برای دو روز ثبت نام کرده بودیم. هزینه ثبت نام در ایفلا یکی از گرانترین هزینهها است. البته برای 5 روز هم طبیعی است اما به هر حال هزینه ای سنگین است. شرایط هم اینگونه است که اگر در مهلت ارلی برد (ثبت نام زود هنگام) که تا 15 می (25 اردیبهشت) بود ثبت نام میکردی، برای 5 روز مبلغ؟؟ پرداخت میکردی و اگر تا 17 اگوست (26 مرداد) یعنی دو روز قبل از برگزاری ثبت نام انجام میگرفت، مبلغ؟؟؟. اما در زمان برگزاری مبلغ کاملا متفاوت میشد. امکان ثبت نام روزانه هم وجود داشت که به همان منوال از روزی؟؟؟ شروع میشد و تا 26 مراد مبلغ 200 یورو روزانه بود. اگر بعد از 26 مرداد میخواستی ثبت نام کنی باید روزانه 230 یورو پرداخت میکردی. چونکه تکلیف ما مشخص نبود و از سوی دیگر امکان پرداخت انلاین هم نداشتیم، طبق معمول باید به هزینه های کمی بیشتر تن در میدادیم. اما این بار وقتی که تکلیف سفر ما مشخص شد در آخرین روز یعنی 17 آگوست (26 مرداد) که تا قبل از ساعت 18 وقت بود، ثبت نام را انجام دادم. ناگفته نماند که قبلا هم تلاش کرده بودم ثبت نام کنم اما چون پرداخت آنلاین را در انتها میخواست نیمه کاره رها کرده بودم. این بار به مسئول ثبت نام ایمیل زدم و مشکل را گفتم، او هم گفت گزینه انتقال بانکی را انتخاب کن تا ثبت نامت کامل شود. همین کار را کردم و برای سه روز ثبت نام کردم. اگر ثبت نام دو روزه میکردی به جای 400 یورو، با احتساب تخفیف، مبلغ 340 یورو میگرفتند. یک چیز جالب دیگر این بود که وقت در سیستم ایفلا اکانت ایجاد و بعد خواستم وارد شوم دائم خطا میداد. بعد از چندی رفتم و مشکل را پی گرفتم دیدم که میگوید قبلا یک اکانت داشتهاید. وقتی وارد شدم، دیدم که مربوط به 5 سال پیش است و همه آن اطلاعات قدیمی را با خود دارد. خیلی جالب بود که بعد از این همه سال، هنوز اطلاعات در آن ذخیره شده و فعال هم بود. در هنگام ثبت نام به این نتیجه رسیدیم که لزومی هم ندارد که همه روزها را ثبت نام کنیم. همین، یک روز را ثبت نام کنیم کافی است. جالبیاش این بود که خانم ثبت نام گفت شما ثبت نام نکردهاید و باید 230 یورو بدهید. من هم دوباره اصرار کردم که ثبت نام کردهام و بعد از چک کردن قبول کرد و به همان مبلغ یک روز 200 یورو راضی شد. کارتی را با مشخصات هر کس به او میدادند که روزهای ثبت نامیاش روی آن نوشته شده بود. ثبت نام در بر گیرنده غذا نبود و فقط با کارتهای کوچک ضمیمه کارت ثبت نام، میتوانستید روزی یک قهوه یا چایی بگیرید و در شب فرهنگی هم نوشیدنی دریافت کنید. یک کوله پشتی با آرم ایفلا و برنامه و بروشور هم تحویل میدادند. برچسبهای کوچکی با پرچم کشورهای انگلستان، فرانسه، آلمان و اسپانیا بود که چند بار دیدم و توجهم را جلب کرد. پرسیدم برای چیست و گفتند این نشانگر زبانی است که با آن صحبت میکنید. هر کس به هر زبان یا زبانهایی که صحبت میکند میتواند برچسب مناسب را روی کارت خودش بچسباند. روی کارت شرکت در کنگره هم اسم و مشخصات شما، محل کار، کشور و روز ثبت نام درج شده بود.
بعد از اتمام ثبت نام به محل برگزاری افتتاحیه رفتیم. یک سالن عظیم و شلوغ با امکانات نمایش عالی که از هر جای سالن میتوانستی برنامهها را دنبال کنی. در ایفلا امسال، بیش از 3500 نفر از 160 کشور جهان ثبت نام کرده بودند. جمعیت زیاد و متنوع با رنگها، فرهنگها، زبانها و تخصصهای مختلف. نکته جالب، حضور زیاد و چشمگیر آفریقاییها بود. در هر کجا میدیدی که سیاه پوستانی از کشورهای آفریقایی مختلف حضور فعال در کنگره دارند. برخی از کشورها به صورت دسته جمعی آمده بودند و با پرچم مخصوص خود در کنار هم عکس میانداختند. از ایران 6 مقاله شفاهی و 6 مقاله به صورت پوستر ارائه شده بود. اما شرکت کنندگان بیش از 15 نفر از جاهای مختلف بودند. از کتابخانه مجلس 3 نفر، کتابخانه ملی 5 نفر، دانشگاه شهید بهشتی 2 نفر. از مرکز سیاستهای علمی کشور، دانشگاه شریف، دانشگاه آزاد و جاهای دیگر هم کسانی بودند. یک هموطن هم از دانشگاه تهران شرکت کرده بودند که بدون مقاله بودند و صرفا برای شرکت در کنگره آمده بودند.
در مراسم افتتاحیه، رئیس قبلی و رئیس جدید ایفلا، وزیر فرهنگ، رئیس کتابخانه ملی و ... صحبت کردند. پیام رئیس جمهور و نخست وزیر هم قرائت شد. بعد مراسم اجرای هنری موسیقی و رقص سنتی در مورد تاریخ ورتسلا بود که خیلی زیبا و هنرمندانه اجرا میشد. تلاش کردیم که هموطنان را در سالن پیدا کنیم که به هم ملحق شویم، اما اینترنت خیلی کند بود و سالن هم شلوغ و نمیشد وارد قسمتهای پائینی سالن شد. به همین خاطر در بالکن بالا منتظر ماندیم تا مراسم تمام شد. بیرون در سالن همه دوستان ایرانی را پیدا کردیم و عکس یادگاری دسته جمعی از ایرانی های شرکت کننده برداشتیم.
نشستهای ایفلا بلافاصله بعد از افتتاحیه شروع شد. به طور همزمان بیش از ده نشست برگزار میشد و متاسفانه نمیشد در همه آنهایی که دوست داشتی شرکت کنی. یکی از نشستهایی که خیلی دوست داشتم شرکت کنم، نشستی در مورد FRBR LRM بود که همان روز اول بود که متاسفانه از دست دادیم. بعد از افتتاحیه به قسمت پوسترها رفتیم و سه پوستر همراهمان را نصب کردیم. چسب از همسایه مان قرض کردیم و هر پوستر را در شماره ای که تعیین کرده بودند چسباندیم. بلافاصله مسئول مربوطه هم آمد و نگاه کرد و حضور پوسترها را تائید کرد.
بعد از آن لذت غذاهای لهستانی را درک کردیم. اگر چه دست آدم در انتخاب غذا در لهستان چندان باز نیست. چون اغلب غذاها از گوشت خوک است و فقط برخی غذاها با گوشت مرغ قابل انتخاب است و در طول مدت اقامت در وروتسلا غذایی با گوشت گوسفند و گوساله ندیدیم.
بعد از ظهر روز اول، سه سخنرانی از ایرانیها بود. ابتدا سخنرانی خانم پریسا پاسیار در نشست تاریخ کتابخانهها که در مورد وضعیت نسخه های خطی کتابخانه ملی در زمان جنگ صحبت کردند. همزمان با آن هم، سخنرانی خانمها شیما مرادی و تیمورخانی در نشست آلتمتریکس بود که بلافاصله بعد از سخنرانی خانم پاسیار خودمان را به سالنی که سخنرانی خانم مرادی در آن برگزار میشد رساندیم. عصر روز اول، بعد از نشستها در محل نمایشگاه و پوسترها هم پذیرایی مفصلی با نوشیدنی و اسنکهای بامزه بود که سهم ما از این پذیرایی، آب سیب و پرتقال و آب خالی و البته اسنکهای کوچک اما خوشمزهاش بود. بیشتر شرکتهای حاضر، شرکتهایی بودند که در زمینه اسکن و دیجیتال سازی فعالیت داشتند و آخرین دستاوردهای خودشان را نمایش میدادند. حضور فعال این شرکتها نشان میداد که در حال حاضر و البته آینده، بحث دسترسی به متن کامل و محتوا بحثی کاملا جدی است و همه کتابخانهها و رشته ما باید برنامههایش را بر اساس آنها منظم کند.
نوشته شده در تاریخ 3/6/96 به ساعت 8.45 صبح (11.20 دقیقه به وقت ایران) در قطار ورتسلا به سمت ورشو
برچسبها: ايفلا, لهستان, وروتسلاو, افتتاحیه, ایرانیها دل گفته ها...
ما را در سایت دل گفته ها دنبال می کنید
برچسب : اینجا,ورتسلاو,لهستان,ایفلا,جهانی,کتابدار؟, نویسنده : czabedinie بازدید : 196 تاريخ : يکشنبه 5 شهريور 1396 ساعت: 18:23